در واقعیت، استفاده از حلقههای نامزدی الماس به اندازه مایکروویو قدمت دارد. این داستان دو داستان است. اولین مورد، که به سال 1477 پس از میلاد برمیگردد،
داستان اولین حلقه نامزدی الماس
در واقعیت، استفاده از حلقههای نامزدی الماس به اندازه مایکروویو قدمت دارد.
این داستان دو داستان است. اولین مورد، که به سال 1477 پس از میلاد برمیگردد، داستان آرشیدوک ماکسیمیلیان است که یک حلقه نامزدی الماس به شاهزاده خانم مری بورگوندی میدهد. دومی نیم هزاره بعد اتفاق میافتد، زمانی که De Beers معروف، که 99 درصد از الماسهای روی زمین را کنترل میکرد، تمام جهان را متقاعد کرد که همه میخواهند یک حلقه الماس داشته باشند.
این یکی از بزرگترین کمپینهای بازاریابی در تاریخ بود و در نتیجه یک امپراتوری چند میلیونی ایجاد کرد.
Da Beers توسط سیسیل رودز بدنام، متولد 1853، تأسیس شد.
رودز که از فقدان حمایتی که دولت بریتانیا از تلاشهای امپریالیستیاش دریافت میکرد، ناامید شد، تصمیم گرفت برای خودش وارد تجارت شود. او در سال 1889 شرکت بریتانیایی آفریقای جنوبی را تأسیس کرد که در ابتدا قصد داشت از ذخایر طلا در جنوب مرکزی آفریقا بهره برداری کند.
وقتی پسر کوچکی به نام اراسموس جیکوبز، یک الماس به اندازه توپ بیسبال را از رودخانه در زمینی که خودش در رودز داشت، خوشحالی او را تصور کنید.
این کاتالیزور برای چیزی بود که تا به امروز به یکی از بزرگترین انحصارات جهان تبدیل میشد. اما از همان ابتدا، De Beers قصد داشت نه تنها عرضه الماس، بلکه درک ما از عرضه الماس را کنترل کند.
پس از فروپاشی بازار الماس در سال 1882، رودز به یک راه حل بسیار ساده، اگر نه بدون شک غیر صادقانه برای مشکلی که صنعت الماس با آن مواجه بود، دست یافت.
اگر الماس دیگر کمیاب نبود، او تنها با متقاعد کردن مردم به این امر میتوانست امپراتوری خود را حفظ کند.
سرانجام، رودز در سال 1902 درگذشت و تجارت را به ارنست اوپنهایمر واگذار کرد. او متوجه شد که اگر قرار بود الماسها ارزش خود را حفظ کنند، برای دابیرز کافی نیست که صرفاً به ترویج این توهم که کمیاب هستند، ادامه دهد. او باید این توهم را ترویج میکرد: اینکه آنها ضروری هستند.
آنها بر ذهن و کیف پول مردم کنترل داشتند. اکنون آنها به کنترل قلب خود نیز نیاز داشتند. بالاخره الماس بهترین دوست یک دختر است. همچنین این تنها جواهری است که ما تمایل داریم یک دلبستگی شخصی، عاشقانه و مادام العمر را ببینیم. این ایده برای ما اختراع شده است نه ما.
حلقه نامزدی الماس اختراع Da Beers
Da Beers موفق شد محصولی بسازد که از روزی که کنترل صنعت را در 80 سال پیش به دست گرفتند هرگز ارزش خود را از دست نداده است. آنها این کار را با شروع با سابقه انجام دادند.
همانطور که در بالا ذکر شد، در سال 1477، آرشیدوک ماکسیمیلیان هجده ساله از عشق بزرگ خود، مری اهل بورگوندی، با اولین حلقه نامزدی الماس رونمایی کرد. پس از این، گفته میشود که این دو عاشق سنت حلقه نامزدی الماس را آغاز کردهاند.
به هر حال این داستان Da Beers بود. در واقع، آرک دوک (از طریق سفیران خود) به مریم پیشنهاد ازدواج داد و او یک حلقه الماس را به پدرش چارلز جسور هدیه داد، نه به همسرش. ماکسیمیلیان عاشق نبود. او صرفاً یک پادشاه آن زمان بود.
حلقه نامزدی الماس اختراع Da Beers و آژانس تبلیغاتی NW Ayer بود. آنها چطور این کار را کردند؟ در ابتدا با داستان اصلی ماکسیمیلیان و مری. آنها تاریخ را برای یک نمونه استخراج کردند و آن را به مرکز کارزار چرخشی خود تبدیل کردند. این لحن رمانتیک مناسب را با زمینه تاریخی بزرگ تنظیم میکند. در سال 1947 آنها با کمپین نمادین الماس برای همیشه آمدند. آنها عملاً با استفاده از این ابزار قرار دادن محصول را اختراع کردند و به ستارههای سینما حلقههای الماس هدیه دادند.
دابیرز حلقه نامزدی الماس را اختراع نکرد. آنها یکی را بهتر انجام دادند. آنها اسطوره حلقه نامزدی الماس را اختراع کردند و متعاقباً روشی را که ما عاشقانه میبینیم برای همیشه تغییر دادند.
تاریخچه الماس امید نفرین شده
الماس امید یکی از جذابترین جواهرات در جهان است، با سوابق مالکیت تقریباً به چهار قرن، این قطعه جواهرات داستانهای فراوانی برای گفتن دارد.
رنگ آبی کمیاب این الماس به دلیل مقادیر کمی از اتمهای بور است که وزن آن 45.52 قیراط است، اندازه قابل توجه آن منجر به یافتههای جدیدی در مورد تشکیل سنگهای قیمتی شده است. این الماس از نظر اندازه و شکل با تخم کبوتر یا گردو مقایسه شده است. با توصیف رنگ آبی مایل به خاکستری تیره فانتزی و همچنین رنگ آبی تیره یا دارای رنگ آبی مایل به فولادی. با وجود این، مردم اغلب از درخشش قرمزی که الماس ساطع میکند، صحبت میکنند.
اعتقاد بر این است که این جواهر از هند سرچشمه گرفته است، جایی که سنگ اصلی در سال 1666 توسط تاجر فرانسوی جواهرات ژان باپتیست تاورنیه خریداری شد. Tavernier بریده شد و به رنگ آبی فرانسوی تولید شد که بعداً Tavernier آن را به پادشاه لوئی چهاردهم در سال 1668 فروخت.
الماس هوپ در سال 1791 دزدیده شد و دوباره تراش خورد، و بزرگترین بخش آن زمانی که در کاتالوگ مجموعه جواهری متعلق به خانواده بانکداری لندن به نام هوپ در سال 1839 ظاهر شد، نام هوپ خود را به خود اختصاص داد.
این الماس در سالهای بعد بارها دست به دست شد و در نهایت به اِوالین والش مکلین، یکی از اعضای جامعه واشنگتن فروخته شد، که اغلب دیده میشد که این جواهر زیبا را به نمایش میگذاشت.
بار دیگر در سال 1949 توسط هری وینستون، تاجر جواهرات نیویورکی خریداری شد، که چند سال قبل از اهدای آن به موزه ملی تاریخ طبیعی ایالات متحده در سال 1958، در یک نمایشگاه دائمی باقی ماند.
الماس امید صدها سال است که توسط اساطیر احاطه شده است. گفته میشود که این یک الماس مشهور است که برای افرادی که آن را دارند یا میپوشند، بدبختی و تراژدی به همراه خواهد داشت. تصور میشود که چنین داستانهایی برای افزایش رمز و راز و جذابیت سنگ ساخته شدهاند، زیرا افزایش تبلیغات معمولاً ارزش یک جواهر را افزایش میدهد.
بر اساس گزارشات در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، شکل اصلی الماس امید از چشم مجسمه مجسمهسازی شده الهه سیتا، همسر راما، هفتمین آواتار ویشنو به سرقت رفت. با این حال، بسیار شبیه «نفرین توت عنخ آمون»، این نوع کلی از افسانه به احتمال زیاد اختراع مفسران غربی در دوران ویکتوریا بوده است. این گمانه زنی را برانگیخت که انسانهایی که این سنگ قیمتی را در اختیار دارند، سرنوشت بدشانسی با صراحتهای متفاوت دارند.
شواهدی از چندین حساب روزنامه وجود دارد که به گسترش داستان نفرین کمک کرد. مقالهای در روزنامه نیوزلند در سال 1888 تاریخ ظاهراً نفرین شده الماس امید را توصیف کرد، از جمله ادعایی که گفته میشد «زمانی تنها چشم یک بت بزرگ را تشکیل میداد»، به عنوان بخشی از توصیفی گیجکننده که همچنین ادعا میکرد صاحب همنام آن نیز چنین بوده است. شخصا آن را از هند آورده است.
با وجود تردیدهایی که در مورد نفرین این الماس وجود دارد، هیچ شکی در مورد زیبایی چشمگیر و تاریخ غنی آن وجود ندارد.
یک نظر برای این مقاله بنویسید
ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد. فیلدهای اجباری با * نشان گذاری شدهاند.