استاندارد طلا یک سیستم پولی است که در آن ارز یا پول کاغذی یک کشور ارزشی دارد که مستقیماً با طلا مرتبط هست. با استاندارد طلا، کشورها موافقت کردند که پول کاغذی
استاندارد طلا به چه معناست؟-استاندارد جهانی طلا
استاندارد طلا چیست؟
استاندارد طلا یک سیستم پولی است که در آن ارز یا پول کاغذی یک کشور ارزشی دارد که مستقیماً با طلا مرتبط هست. با استاندارد طلا، کشورها موافقت کردند که پول کاغذی را به مقدار ثابتی طلا تبدیل کنند. کشوری که استاندارد طلا را مورد استفاده قرار میدهد، قیمت ثابتی برای طلا تعیین میکند و طلا را با آن قیمت خرید و فروش میکند. این قیمت ثابت برای تعیین ارزش ارز استفاده میشود. به عنوان مثال، اگر ایالات متحده قیمت طلا را 500 دلار در هر اونس تعیین کند، ارزش دلار 1/500 اونس طلا خواهد بود.
استاندارد طلا در حال حاضر توسط هیچ دولتی استفاده نمیشود. بریتانیا در سال 1931 استفاده از استاندارد طلا را متوقف کرد و ایالات متحده در سال 1933 از آن پیروی کرد و سرانجام در سال 1973 بقایای این سیستم را رها کرد.
استاندارد طلا به طور کامل با پول فیات جایگزین شد، اصطلاحی برای توصیف ارزی که به دلیل دستور دولت استفاده میشود. فیات، ارز باید به عنوان وسیله پرداخت پذیرفته شود. به عنوان مثال، در ایالات متحده، دلار پول واقعی و رایج است و برای نیجریه، نایرا پول رایج محسوب میشود.
جذابیت استاندارد طلا این است که کنترل صدور پول را از دست انسانها متوقف میکند. با توجه به اینکه مقدار فیزیکی طلا به عنوان محدودیتی برای انتشار آن عمل میکند، یک جامعه میتواند از یک قانون ساده برای جلوگیری از افزایش تورم استفاده کند . هدف سیاست پولی نه تنها جلوگیری از تورم، بلکه کاهش تورم و کمک به ارتقای یک محیط پولی باثبات است که در آن میتوان به اشتغال کامل دست یافت.
یک تاریخچه مختصر از استاندارد طلای ایالات متحده کافی است تا نشان دهد که وقتی چنین قاعده سادهای اتخاذ شود، میتوان از تورم جلوگیری کرد؛ اما پیروی دقیق از آن قانون میتواند بیثباتی اقتصادی را ایجاد کند، البته اگر ناآرامی سیاسی نباشد.
استاندارد طلا یک سیستم پولی است که در آن ارزش یک ارز به طلا متصل میشود. طلا قبل از اینکه وسیله مبادله باشد برای مصارف دیگری مثل زیورآلات استفاده میشد. انگلستان با اکتشافات بزرگ طلا، اولین کشوری بود که استاندارد طلا را اجرا کرد.
سیستم استاندارد طلایی در مقابل سیستم فیات
برای ورود به این مبحث بیاید اول بدانیم که فیات چیست؟
پول فیات نوعی ارز است که ارز قانونی اعلام میشود. این شامل پول در گردش مانند پول کاغذی یا سکه میشود. پول فیات به جای یک کالای فیزیکی یا ابزار مالی، توسط دولت یک کشور حمایت میشود. این بدان معناست که اکثر ارزهای سکه و کاغذی که در سراسر جهان استفاده میشوند، پول فیات هستند. فیات شامل دلار آمریکا، پوند انگلیس، روپیه هند و یورو است.
ارزش پول فیات با موادی که با آن ساخته شده است، تعیین نمیشود. این بدان معناست که فلزات مورد استفاده برای ضرب سکه و کاغذ مورد استفاده برای اسکناس، خود به تنهایی ارزشی ندارند. بلکه ارزش پول را دولت تعیین میکند. ارزش خود را از طریق ثبات دولت و اقتصاد کشور حفظ میکند.
همانطور که از نام آن پیداست، اصطلاح استاندارد طلا به سیستم پولی اطلاق میشود که در آن ارزش یک ارز بر پایه طلا است. در مقابل، سیستم فیات، یک سیستم پولی است که در آن ارزش یک ارز مبتنی بر هیچ کالای فیزیکی نیست، بلکه اجازه دارد به صورت پویا در برابر سایر ارزها در بازارهای مبادله خارجی نوسان کند.
اصطلاح «فیات» از کلمه لاتین fieri گرفته شده است؛ به معنای یک عمل یا فرمان خودسرانه هست. با توجه به این ریشه شناسی، ارزش ارزهای فیات همانطور که گفته شد در نهایت بر این واقعیت استوار است که آنها به عنوان ارز قانونی با حکم دولت تعریف میشوند.
در دهههای قبل از جنگ جهانی اول، تجارت بینالمللی بر اساس آنچه به عنوان استاندارد طلای کلاسیک شناخته میشد، صورت میگرفت. در این سیستم، تجارت بین کشورها با استفاده از طلای فیزیکی بود. کشورهایی که دارای مازاد تجاری بودند، طلا را به عنوان پرداختی برای صادرات خود انباشته کردند. برعکس، کشورهایی که کسری تجاری داشتند، با خروج طلا از آن کشورها به عنوان پرداختی برای وارداتشان، ذخایر طلای خود را کاهش دادند.
استاندارد طلا: یک تاریخ
رئیس جمهور هربرت هوور در سال 1933 در بیانیه خود به فرانکلین روزولت گفت: «ما طلا داریم، زیرا نمیتوانیم به دولتها اعتماد کنیم.» این بیانیه یکی از وحشتناکترین وقایع تاریخ مالی ایالات متحده را پیش بینی کرد و آن قانون بانکداری اضطراری بود، که همه آمریکاییها را مجبور کرد تا سکههای طلا، شمش و سهام طلاهای خود را به دلار آمریکا تبدیل کنند.
در حالی که این قانون با موفقیت خروج طلا را در طول رکود بزرگ متوقف کرد؛ اما اعتقاد به ارزشمندی و خرید طلا را تغییر نداد، افرادی که برای همیشه به پایداری طلا به عنوان منبع ثروت اطمینان داشتند باز هم طلا را خریداری کردند.
طلا سابقهای دارد که شبیه به هیچ طبقه دارایی دیگری نیست، زیرا تأثیر منحصر به فردی بر عرضه و تقاضای آن دارد. ارزشمندی طلا از زمان گذشته وجود داشته.
تاریخ گذشته طلا شامل سقوطی است که برای ارزیابی درست آینده آن باید درک شود.
یک رابطه عالی استاندارد طلایی 5000 سال طول میکشد.
در طول تاریخ هیچ فلزی به اندازه طلا که ترکیبی از درخشش، چکشخواری، چگالی است، بشر را مجذوب خود نکرده است. طبق کتاب «قدرت طلا: تاریخچه وسواس» نوشته پیتر برنشتاین، طلا به قدری متراکم است که یک تن از آن را میتوان در یک فوت مکعب بسته بندی کرد.
طلا: در سالهای اولیه
در آغاز فلز طلا تنها برای مصارف دیگری از جمله عبادت وبه عنوان یک شئ مقدس مورد استفاده قرار میگرفت که با سفر به هر یک از مکانهای مقدس باستانی جهان نشان داده شد. امروزه بیشترین کاربرد طلا در ساخت جواهرات است.
در حدود 700 سال قبل از میلاد، طلا برای اولین بار به صورت سکه ساخته شد و قابلیت استفاده آن را به عنوان یک واحد پولی افزایش داد. قبل از این، باید وزن طلا و خلوص آن در هنگام تسویه معاملات بررسی میشد.
سکههای طلا راهحل کاملی نبودند، زیرا یک رویه رایج در قرنهای آینده این بود که این سکههای کمی نامنظم را قیچی میکردند تا طلای کافی که میتوانست به شمش ذوب شود، جمع شود. در سال 1696، Recoinage بزرگ در انگلستان، فناوریای را معرفی کرد که تولید سکهها را خودکار میکرد و به بریدن آن پایان میداد.
از آنجایی که همیشه نمیتوانیم به منابعی که از زمین استخراج میشود، متکی باشیم، عرضه طلا تنها از طریق کاهش تورم، تجارت، غارت گسترش یافت.
پیشرو استاندارد طلا
غارت گنجینههای اسپانیا از دنیای جدید، عرضه طلای اروپا را در قرن شانزدهم پنج برابر افزایش داد. هجوم طلای بعدی در قاره آمریکا، استرالیا و آفریقای جنوبی در قرن نوزدهم اتفاق افتاد.
معرفی پول کاغذی اروپا در قرن شانزدهم با استفاده از اسناد بدهی صادر شده توسط اشخاص خصوصی اتفاق افتاد. در حالی که سکهها و شمش طلا همچنان بر سیستم پولی اروپا تسلط داشتند، تا قرن هجدهم پول کاغذی شروع به تسلط کرد. مبارزه بین پول کاغذی و طلا در نهایت منجر به معرفی استاندارد طلا میشود.
ظهور استاندارد طلا
استاندارد طلا یک سیستم پولی است که در آن پول کاغذی آزادانه به مقدار ثابتی طلا تبدیل میشود. به عبارت دیگر، در چنین سیستم پولی، طلا پشتوانه ارزش پول است. بین سالهای 1696 و 1812، توسعه و رسمی شدن استاندارد طلا آغاز شد، زیرا معرفی پول کاغذی مشکلاتی را ایجاد کرد.
قانون اساسی ایالات متحده در سال 1789 به کنگره حق انحصاری پول سکه و قدرت تنظیم ارزش آن را داد.
ایجاد یک واحد پول ملی، استانداردسازی یک سیستم پولی را که تا آن زمان شامل گردش سکههای خارجی، عمدتاً نقره بود، امکان پذیر کرد.
نقره و طلا: استانداردی جدید
با وجود نقره در فراوانی بیشتر نسبت به طلا، یک استاندارد دو فلزی در سال 1792 به تصویب رسید. در حالی که نسبت برابری نقره به طلا به طور رسمی و دقیق منعکس کننده نسبت بازار در آن زمان بود، پس از سال 1793، ارزش نقره به طور پیوسته کاهش یافت. طبق قانون گرشام طلا را از گردش خارج میکند.
تا قبل از قانون ضرب سکه در سال 1834 و بدون خصومت سیاسی شدید، مشکل برطرف نمیشد. علاقهمندان به پول سخت از نسبتی حمایت کردند که سکههای طلا را به گردش بازگرداند، نه لزوماً برای بیرون راندن نقره، بلکه برای بیرون راندن اسکناسهای کاغذی با ارزش کوچک منتشر شده توسط بانک در آن زمان.
نسبت 16:1 که آشکارا ارزش طلا را بالا میبرد، ایجاد شد و وضعیت را معکوس کرد و ایالات متحده را در یک استاندارد طلا قرار داد.
تصویب استاندارد طلایی
در سال 1821، انگلستان اولین کشوری بود که به طور رسمی استاندارد طلا را پذیرفت. افزایش چشمگیر تجارت و تولید جهانی قرن، اکتشافات بزرگی از طلا را به همراه داشت که به استاندارد طلا کمک کرد تا در قرن بعد دست نخورده باقی بماند. از آنجایی که تمام عدم تعادلهای تجاری بین کشورها با طلا حل میشد، دولتها انگیزه زیادی برای ذخیره طلا برای زمانهای سختتر داشتند. آن ذخایر هنوز هم وجود دارد. استاندارد بین المللی طلا در سال 1871 پس از تصویب آن توسط آلمان پدیدار شد. تا سال 1900، اکثر کشورهای توسعه یافته به استاندارد طلا مرتبط بودند. از قضا، ایالات متحده یکی از آخرین کشورهایی بود که به آن ملحق شد. در واقع، یک لابی قوی نقرهای مانع از تبدیل شدن طلا به تنها استاندارد پولی در ایالات متحده در طول قرن نوزدهم شد.
از سال 1871 تا 1914، استاندارد طلا در اوج خود بود. در این دوره، شرایط سیاسی تقریباً ایده آلی در میان اکثر کشورها از جمله استرالیا، کانادا، نیوزیلند و هند وجود داشت که استاندارد طلا را ایجاد کردند. با این حال، همه اینها با شروع جنگ بزرگ در سال 1914 تغییر کرد.
سقوط استاندارد طلا
با جنگ جهانی اول، اتحادهای سیاسی تغییر کردند، بدهیهای بین المللی افزایش یافت و اوضاع مالی دولتها بدتر شد. در حالی که استاندارد طلا به حالت تعلیق در نیامد، در طول جنگ در هالهای از ابهام قرار داشت که نشان دهنده ناتوانی آن در تحمل روزهای خوب و بد بود. این عدم اعتماد به استاندارد طلا را به وجود آورد که فقط مشکلات اقتصادی را تشدید کرد. به طور فزایندهای آشکار شد که جهان به چیزی انعطافپذیرتر نیاز دارد تا اقتصاد جهانی خود را بر اساس آن استوار کند.
در همان زمان، میل به بازگشت به سالهای بت پرستی استاندارد طلا در میان ملتها همچنان قوی بود. از آنجایی که عرضه طلا به عقبتر از رشد اقتصاد جهانی ادامه داد، پوند استرلینگ انگلیس و دلار آمریکا به ارزهای ذخیره جهانی تبدیل شدند. کشورهای کوچکتر شروع به نگهداری بیشتر این ارزها به جای طلا کردند. نتیجه تجمیع طلا در دستان چند کشور بزرگ بود.
دولت ایالات متحده بیش از 8133 تن طلا دارد که بزرگترین ذخایر در جهان است.
سقوط بازار سهام در سال 1929 تنها یکی از مشکلات جهان پس از جنگ بود. پوند و فرانک فرانسه با سایر ارزها همسو نبودند. بدهیهای جنگ و بازگشت به کشور هنوز آلمان را تحت فشار قرار داده میداد. قیمت کالاها در حال سقوط بود و بانکها بیش از حد افزایش یافتند. بسیاری از کشورها سعی کردند با افزایش نرخ بهره از سهام طلای خود محافظت کنند تا سرمایهگذاران را ترغیب کنند که سپردههای خود را دست نخورده نگه دارند تا اینکه آنها را به طلا تبدیل کنند.
این نرخهای بهره بالاتر فقط اوضاع را برای اقتصاد جهانی بدتر کرد. در سال 1931، استاندارد طلا در انگلستان به حالت تعلیق درآمد و تنها ایالات متحده و فرانسه دارای ذخایر بزرگ طلا باقی ماندند.
سپس، در سال 1934، دولت ایالات متحده طلا را از 20.67 دلار در هر اونس به 35 دلار در هر اونس ارزیابی کرد و مقدار پول کاغذی لازم برای خرید یک اونس برای کمک به بهبود اقتصاد خود را افزایش داد.
از آنجایی که سایر کشورها میتوانستند داراییهای طلای موجود خود را به دلار آمریکا تبدیل کنند، یک کاهش چشمگیر ارزش دلار بلافاصله اتفاق افتاد. این قیمت بالاتر برای طلا، تبدیل طلا به دلار آمریکا را افزایش داد و عملاً به ایالات متحده اجازه داد بازار طلا را در دست بگیرد. تولید طلا به حدی افزایش یافت که تا سال 1939 به اندازه کافی در جهان وجود داشت که جایگزین تمام ارزهای جهانی در گردش شود.
طلا در مقابل دلار آمریکا
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، قدرتهای پیشرو غربی گرد هم آمدند تا توافقنامه برتون وودز را توسعه دهند، که چارچوبی برای بازارهای ارز جهانی تا سال 1971 بود. در سیستم برتون وودز، همه ارزهای ملی در رابطه با دلار آمریکا که به ارز ذخیره غالب تبدیل شد. دلار نیز به نوبه خود با نرخ ثابت 35 دلار در هر اونس به طلا تبدیل شد. سیستم مالی جهانی بر اساس استاندارد طلا به کار خود ادامه داد، البته به شیوهای غیرمستقیم این کار را پیش گرفت.
این توافق در طول زمان منجر به ایجاد رابطه جالبی بین طلا و دلار آمریکا شده است. در درازمدت، کاهش دلار به طور کلی به معنای افزایش قیمت طلا است. در کوتاه مدت، این همیشه درست نیست، و این رابطه در بهترین حالت ممکن است، ضعیف باشد.
در پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده 75 درصد از طلای پولی جهان را در اختیار داشت و دلار تنها ارزی بود که هنوز مستقیماً توسط طلا پشتیبانی میشد. با این حال، همانطور که جهان پس از جنگ جهانی دوم خود را بازسازی کرد، ایالات متحده با سرازیر شدن پول به کشورهای جنگ زده و تقاضای بالای خود برای واردات، ذخایر طلای خود را به طور پیوسته کاهش داد. محیط تورمی بالا در اواخر دهه 1960 آخرین ذره هوا را از استاندارد طلا بیرون کشید.
استخر طلا
در سال 1968، یک استخر طلا که شامل ایالات متحده و چندین کشور اروپایی بود، فروش طلا را در بازار لندن متوقف کرد و به بازار اجازه داد تا آزادانه قیمت طلا را تعیین کند. از سال 1968 تا 1971، تنها بانکهای مرکزی میتوانستند با ایالات متحده با قیمت 35 دلار در هر اونس معامله کنند. با در دسترس قرار دادن مجموعهای از ذخایر طلا، میتوان قیمت بازار طلا را مطابق با نرخ برابری رسمی نگه داشت. این امر فشار بر کشورهای عضو را کاهش داد تا ارزهای خود را برای حفظ استراتژیهای رشد صادراتی خود حفظ کنند.
با این حال، رقابت فزاینده کشورهای خارجی همراه با پولیسازی بدهی برای پرداخت برنامههای اجتماعی و جنگ ویتنام به زودی بر تراز پرداختهای آمریکا تأثیر گذاشت. با تبدیل مازاد به کسری بودجه در سال 1959 و ترس فزاینده مبنی بر اینکه کشورهای خارجی شروع به بازخرید داراییهای دلاری خود برای طلا کنند، سناتور جان اف کندی در مراحل پایانی مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری خود اعلام کرد که تلاشی برای کاهش ارزش دلار نخواهد داشت.
استخر طلا در سال 1968 سقوط کرد، زیرا کشورهای عضو تمایلی به همکاری کامل برای حفظ قیمت بازار در برابر قیمت طلا در ایالات متحده نداشتند. در سالهای بعد، بلژیک و هلند هر دو دلار را برای طلا نقد کردند و آلمان و فرانسه نیز قصد مشابهی داشتند.
در آگوست 1971، بریتانیا درخواست کرد که پول دریافت کند. در سال 1976، این قانون رسمی شد. دلار دیگر با طلا تعریف نمیشود، بنابراین پایان هر ظاهری از استاندارد طلا را نشان میدهد.
تقریباً 50 درصد از کل طلای استخراج شده پس از سال 1971 انجام شد.
در آگوست 1971، نیکسون قابلیت تبدیل مستقیم دلار آمریکا به طلا را قطع کرد. با این تصمیم، بازار ارز بین المللی که از زمان اجرایی شدن توافقنامه برتون وودز به طور فزایندهای به دلار متکی شده بود، ارتباط رسمی خود را با طلا از دست داد. دلار آمریکا و در نتیجه، سیستم مالی جهانی که عملاً آن را حفظ میکرد، وارد عصر پولهای فیات شد.
در این بخش یک سری از سؤالات متداولی که با خواندن مطالب بالا، ممکن است در ذهن شما آمده باشد را آوردهایم.
مزایای استاندارد طلا چیست؟
استاندارد طلا از تورم جلوگیری میکند، زیرا دولتها و بانکها قادر به دستکاری عرضه پول نیستند (مثلاً انتشار بیش از حد پول). استاندارد طلا همچنین قیمتها و نرخ ارز خارجی را تثبیت میکند.
معایب استاندارد طلا چیست؟
بر اساس استاندارد طلا، عرضه طلا نمیتواند با تقاضای خود مطابقت داشته باشد و در شرایط سخت اقتصادی انعطاف پذیر نیست. همچنین استخراج طلا پرهزینه است و اثرات منفی محیطی ایجاد می کند.
چرا ایالات متحده استاندارد طلا را کنار گذاشت؟
ایالات متحده استاندارد طلا را در سال 1971 برای مهار تورم و جلوگیری از فشار بیش از حد کشورهای خارجی به سیستم با بازخرید دلارهای خود برای طلا، کنار گذاشت.
چه کشورهایی امروز در استاندارد طلا هستند؟
امروزه هیچ کشوری از استاندارد طلا استفاده نمیکند، اگرچه برخی از آنها هنوز مقادیر زیادی ذخایر طلا دارند.
جایگزین استاندارد طلا چیست؟
قبل از طلا، نقره مرکز معاملات اقتصادی بود. پس از فروپاشی استاندارد طلا، ارز فیات جایگزین استاندارد طلا شد.
در حالی که طلا برای 5000 سال بشر را مجذوب خود کرده است؛ اما همیشه اساس سیستم پولی نبوده. یک استاندارد بین المللی واقعی طلا برای کمتر از 50 سال - از 1871 تا 1914 - وجود داشت.
اگرچه شکل پایینتری از استاندارد طلا تا سال 1971 ادامه داشت، اما مرگ آن قرنها قبل با معرفی پول کاغذی (ابزاری انعطافپذیرتر برای دنیای پیچیده مالی ما) آغاز شده بود. امروزه قیمت طلا بر اساس تقاضا برای این فلز تعیین میشود و اگرچه دیگر به عنوان یک استاندارد استفاده نمیشود؛ اما همچنان عملکرد مهمی را ایفا میکند. طلا یک دارایی مالی عمده برای کشورها و بانکهای مرکزی است. همچنین توسط بانکها به عنوان روشی برای محافظت در برابر وامهای داده شده به دولت و به عنوان شاخص سلامت اقتصادی استفاده میشود.
در یک سیستم بازار آزاد، طلا باید به عنوان ارزی مانند یورو، ین یا دلار آمریکا در نظر گرفته شود. طلا یک رابطه طولانی مدت با دلار آمریکا دارد و در درازمدت، طلا به طور کلی رابطه معکوس خواهد داشت. با بیثباتی در بازار، شنیدن صحبت از ایجاد یک استاندارد طلایی دیگر رایج است؛ اما این یک سیستم بی عیب و نقص نیست.
نگاه کردن به طلا به عنوان یک ارز و تجارت میتواند خطرات سرمایه گذاری را در مقایسه با ارز کاغذی و اقتصاد کاهش دهدو اید این آگاهی وجود داشته باشد که داشتن طلا یک آینده نگری محسوب میشود. اگر کسی صبر کند تا مشکلی در زمینه اقتصادی یا اجتماعی رخ دهد و سپس اقدام به فروش طلای خود بکند در اینجا سود کرده است، چراکه در این شرایط به طور معمول قیمت طلا به دلیل تقاضای زیاد آن بالا میرود.
یک نظر برای این مقاله بنویسید
ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد. فیلدهای اجباری با * نشان گذاری شدهاند.