در این مقاله به بحث در مورد عوامل مهم و موثر بر افزایش قیمت طلا و اینکه آیا طلا بخریم یاخیر، در وبسایت ایران طلا پرداخته شده است.یکی از ....
دلایل افزایش قیمت طلا : فرصت یا تهدید؟
یکی از سرمایه¬های مهمی که دوشادوش ارز بر فضای اقتصادی یک کشور و حتی در عرصه بین¬الملل تسلط دارد طلا است. هرساله بر اهمیت این فلز در بازار افزوده می¬شود و استفاده از آن در آزمایشگاههای فنی و پزشکی، معاملات بورس و کاربردهای شخصی افزایش می¬یابد.
از آنجا که طلا می¬تواند در اقتصاد و صنعت رل مهمی را ایفا کند این مسأله همواره ذهن تحلیگران بازار را به خود معطوف کرده است که نوسان¬های قیمت طلا را جدی¬تر دنبال کنند.
جالب است بدانید که قیمت طلا در سال 1931 میلادی تنها 31 دلار بود. ممکن است بپرسید که چرا سال 1931 را به عنوان سال پایه برای طلا انتخاب می¬کنند؟ پاسخ این است: چون در همین سال برای تسویه حساب¬های بین المللی، دلار به عنوان ارز واسطه جایگزین پول انگلیس شد. سپس به مرور این سؤال پیش آمد که چرا دلار باید مورد اعتماد مردم دنیا باشد در حالی که فقط یک کاغذ است؟ که دولت آمریکا در پاسخ گفت: «چون دلار فقط یک کاغذ نیست و هر کس فکر می کند که دلار فقط کاغذ است می¬تواند 31 دلار بدهد و یک اونس طلا دریافت کند! پس دلار به خوبی طلا است!» این روند تا سال 1971 ادامه داشت. یعنی قیمت طلا از سال 1931 تا 1971 به مدت چهل سال ثابت نگه داشته شد. یعنی در طول 40 سال هر کس می توانست با 31 دلار بدهد و معادل یک اونس طلا دریافت کند!
سرمایه¬گذاران همواره شیفته طلا بوده¬اند از این رو قیمت این فلز در 50 سال گذشته به میزان قابل¬توجهی افزایش یافت. از آنجا که مانند بسیاری از کالاها عرضه و تقاضا موضوع مهمی در بازار اقتصادی یک کالا دارد طلا همچنان توازنی مثبت را در این عرصه حفظ نمود و اقبال خزانه¬های دولتی و بانک¬های مرکزی به پایداری این بازار کمک قابل توجهی کرد. تقاضای سرمایه¬گذاری، به ویژه از سوی صندوق¬های ETF بزرگ نیز از دیگر عوامل زیربنایی تأثیرگذار در قیمت طلا بودند.
در سال¬های اخیر در کشور ما یکی از کالاهایی که به شدت تحت تأثیر تحریم¬های اقتصادی قرار گرفت طلا است. در این دوره، طلا روند صعودی را طی کرد تا آنجا که بعد از مدتی همه اطمینان یافتند که نرخ آن به این زودی خیال پایین آمدن از این فضای آشفته بازار را ندارد. در ادامه بالا رفتن قیمت طلا در کنار قیمت دلار توانست بر همه بخش¬های اقتصادی کشور تأثیر مستقیمی بگذارد و نرخ افزایش تورم را به بی¬سابقه¬ترین وجه سال¬های اخیرش بکشاند.
در این جا ممکن است این سؤال پیش بیاید که چه نسبتی بین قیمت طلا و اوضاع اقتصادی یک کشور وجود دارد؟ و اساساً قیمت طلا به چه مواردی وابسته است؟
بانک مرکزی بازیگر مهم بالا رفتن قیمت طلا
گفته می شود که تقاضا برای خرید طلا عمدتاً ناشی از فرار به سمت دارایی¬های ایمن¬تر در بحبوحه افزایش تورم است. از این رو از طلا به¬عنوان یک محافظ دوران تورم یاد می¬کنند.
یکی از مهم¬ترین موارد تعیین¬کننده قیمت طلا در بازار، اجرای سیاست¬های کلان بانک¬های مرکزی است. این بانک¬ها، عمدتاً ذخایر خود را به صورت ارزهای کاغذی و طلا ذخیره میکنند، اما در مواقعی که می-خواهند ذخایر پولی خود را متنوع کنند به مقدار فراوانی طلا می¬خرند که این مسأله تأثیر مهمی در افزایش قیمت طلا در بازار جهانی دارد.
از انجا که در سال های اخیر بحث از طلا به عنوان یک ارز جایگزین، موضوعی بود که مورد توجه صاحب نظران اقتصادی قرار گرفت در زمان بحران گرانبها در سال 2008، اکثر بانکهای مرکزی در سراسر جهان بهطور گستردهای اقدام به چاپ ارز کردند. این مسأله به طور قابل توجهی ارزش ذاتی این ارزها را کاهش داد از این رو این بانکهای ترجیح دادند ذخایر طلا را به جای ارزهای خارجی نگهداری کنند. به این دلیل که طلا عرضه محدودی دارد و برخلاف ارزهای فیات، عرضه را نمی¬توان بی رویه افزایش داد و این تضمین می کند که ارزش آن حفظ شود.
هرچند برخی بر این عقیده¬اند که این مورد بیشتر درباره بانک¬های مرکزی بزرگ مانند فدرال رزرو ایالات متحده، بانک مرکزی اروپا و بانک ژاپن صدق می¬کند اما شواهد نشان می¬دهد عملکرد اقتصادی کشورهای دیگر نیز در ایجاد تغییرات قیمتی طلا بی¬تأثیر نیست. مثلاً در سال 2019، کشورهایی مانند لهستان، چین و روسیه برای تبدیل ذخایر پولی خود به طلا، 656 تن طلا خریداری کردند که بنا به گزارش شورای جهانی طلا، این مورد طی 50 سال گذشته بالاترین میزان خرید طلا در جهان بوده است. در سال 2022 نیز ترکیه مقام اول بیشترین خرید طلا را به خود اختصاص دهد. ازبکستان و هند نیز در رتبه¬های دوم و سوم جدول خرید طلای سال 2022 قرار گرفتند. از بین این سه کشور، هندی¬ها معمولاً جواهرات طلا را قبل از فصل جشن هر ماه اکتبر خریداری می¬کنند. با این حال، مطابق WGC بانک مرکزی هند در سال جاری توانست ذخایر طلایش را به 785 تن برساند.
از روسیه نیز به عنوان که یکی از بزرگترین منابع ذخیره طلای دنیا یاد می¬شود. گفتنی است که این کشور، در سال ۲۰۱۴ میلادی شروع به افزایش دادن میزان طلای خود کرد. تا آن جا که در سال 2018، توانست 274 تن طلا را خریداری کند. مجموعاً می¬توان تخمین زد که روسیه بین ۱۰۰ تا ۱۴۰ میلیارد دلار ذخیرۀ طلا داشته باشد.
ممکن است با خواندن اخبار مذکور این شبهه برای خواننده ایجاد شود که این همه رقابت برای داشتن ذخیره طلا برای چیست؟ و اصولاٌ بانک¬های مرکزی چرا خودشان را وارد چنین رقابت خستگی ناپذیری می¬کنند؟ در پاسخ باید گفت که داشتن ذخایر طلای کافی برای یک کشور این امکان را به اقتصاد آنجا میدهد تا در موقع لزوم بتواند پول داخلی را به اندازه کافی خریداری کند و مانع از افزایش نقدینگی در کشور شود. همچنین این بانکها برای کاهش ریسک ناشی از تغییرات قیمت ارزها در بازار جهانی مجبور به به افزایش حجم ذخایر طلای خود هستند.
کدام بانک های مرکزی بیشترین حجم از طلا را دارند؟
با وجود اینکه هر ساله بزرگترین خریداران طلای جهان معرفی می¬شوند، اما با این حال، همه کشورها به¬طور منظم خرید طلای خود را گزارش نمی¬دهند. از این رو تعیین سقف نهایی ذخایر طلای یک کشور کار دشواری است.
تغییر ارزش دلار آمریکا
از دیگر دلایل افزایش قیمت طلا در جهان، ارزش دلار آمریکا است. جالب است بدانید در ایران نسبت میان نرخ دلار و طلا با یکدیگر برعکس است. بدین¬گونه که در غالب کشورهای به ویژه آمریکا، اگر قیمت دلار کاهش پیدا کند می¬توان انتظار بالا رفتن قیمت طلا را هم داشت. به دیگر سخن ، وقتی دلار ضعیفتر باشد احتمالاً قیمت طلا از طریق افزایش تقاضا بیشتر می شود زیرا زمانی که دلار ضعیفتر است، میتوان طلا بیشتری خرید. اما در ایران، هر زمان که قیمت طلا افزایش مییابد به همان میزان هم شاهد افزایش قیمت طلا هستیم! با این حساب در ایران با افزایش نرخ تورم، قیمت طلا نیز افزایش مییابد.
افزایش تقاضای صنعتی طلا در جهان
از آنجا که فلزاتی مانند طلا و نقره به غیر از مصارف شخصی و اقتصادی خواص پزشکی نیز دارند و در ساخت انواع داروها و مکملهای زیبایی به کار می¬روند گاه بخشی از افزایش قیمت طلا در جهان منوط به بالا رفتن مقدار تقاضا برای این گونه مصارف است.
از سوی دیگر فعالیتهای کشورهای پیشرفته ای چون آمریکا، چین و هند نیز در افزایش نرخ طلا مؤثر است. زیرا برخی صنایع مختلف نظامی و ساخت و تولیدهای صنعتی منوط به استفاده از طلا است. البته امروزه کاربرد استفاده از طلا در برخی محصولات الکترونیکی نیز شیوه استفاده تازه¬تری را برای این کالا تعریف کرده است که خصوصاً در میزان مصرفی تولیدکنندگان عمده این محصولات مؤثر است.
نقش تولیدکنندگان طلا
یکی دیگر از عوامل مؤثر در افزایش نرخ طلا، مقدار تولید آن است. در مواردی که استخراج طلا آسان باشد و چیزی به اسم «طلای آسان» داشته باشیم قیمت طلا صعودی نیست، اما اگر استخراج¬کنندگان مجبور شوند برای دسترسی به ذخایر طلای باکیفیت، معدن را به میزان عمیقتری حفاری کنند این مسأله در رشد قیمت آن مؤثر خواهد بود. طبیعی است زمانی که هزینه تولید بالا باشد، معدنچیان طلا را با پول بیشتری می فروشند تا بتوانند سود خود را حفظ کنند. این مسأله نشان¬دهنده آن است که طلا در آن بازه، در بازار جهانی در حال فروخته شدن است و شرایط اقتصادی، فروش آن را جذابتر کرده است. از این رو تقاضای آن افزایش مییابد که این افزایش تقاضا قاعدتاً منجر به افزایش قیمت آن میشود.
در حال حاضر بازیگران اصلی استخراج طلا در سراسر جهان، کشورهای چین، آفریقای جنوبی، ایالات متحده آمریکا، استرالیا، روسیه و پرو هستند. اغلب این کشورها در هر دو بخش استخراج و مالکیت طلا رتبه بالایی دارند و می¬توانند به نوبه خود در افزایش قیمت طلا نقش مؤثری را ایفا کنند. مثلاً اگر میزان استخراج طلا در سال 2010 تنها 250 تن بوده است این مقدار بعد از 8 سال به 3260 تن رسید و این به معنی افزایش کاربرد این فلز در تولیدات جهانی بوده است که بالطبع در افزایش نرخ آن اهمیت دارد.
عدم اطمینان جهانی
برخی از صاحب نظران از «عدم اطمینان جهانی» به عنوان مهم¬ترین عامل افزایش قیمت طلا یاد می¬کنند. اجازه بدهید برای توضیح این عامل، یک مثال بزنیم.
یکی از عدم قطعیت¬های مهم سیاسی و ژئوپلیتیکی که نقش مؤثری در افزایش قیمت طلا داشته است با فروپاشی فرمول برتون وودز آغاز شد. بعدها و به دنبال جنگ اعراب با اسرائیل در سال 1973 عربستان که از حمایت آمریکا از اسرائیل ناراضی بود، صادرات نفتش را به آمریکا تحریم کرد و تقریباً جهان را به آستانه جنگ کشانید. سپس در اواسط دهه 70، ایران نیز بیثبات شد و این بی ثباتی منجر به وقوع جنگ ناگوار ایران و عراق شد که بیش از 8 سال طول کشید. با حمله روسیه به افغانستان نیز که در اواخر 1979 اتفاق افتاد، آسیای جنوبی به صحنه جدیدی از جنگ سرد تبدیل شد که همه این وقایع نهایتاً به یکی از بزرگترین دلایل افزایش قیمت طلا در جهان منجر شد. امروزه نیز، همین عدم اطمینان سیاسی و ژئوپلیتیکی نقشی مؤثر و محرک در افزایش قیمت طلا دارد.
نگهداری از سرمایه
یکی دیگر از مواردی که همواره به عنوان راهی برای نگهداری از سرمایه در نظر گرفته می¬شده است خرید طلا بوده است. خرید طلا چه در شکل فردی و چه به شکل دولتی همواره راهی مطمئن برای حفظ سرمایه به حساب می¬آمده است. این مسأله خصوصاً در زمان تورم، شکل جدی¬تری به خود می گیرد و افراد و حتی نهادها به خرید طلا برای محافظت از ثروت و حفظ ارزش پول خود روی میآورند. زیرا عرضه این فلز بر اساس دلار است و با ایجاد تورم و افزایش قیمت ها نرخ طلا نیز افزایش می¬یابد. از این رو طلا می¬تواند به عنوان یک حفاظ در برابر تورم عمل کند.
همچنین در زمان¬هایی که اوضاع اقتصادی و سیاسی کشوری آشفته باشد طلا به عنوان «پناهگاهی امن» برای سرمایه¬گذاران در نظر گرفته می¬ شود.
به هنگامی که بازدهی مورد انتظار یا واقعی اوراق قرضه، سهام و املاک کاهش ¬یابد نیز علاقه به سرمایه-گذاری طلا زیاد می شود و به دنبال آن نرخش افزوده می شود.
طلا همچنین می¬تواند به عنوان پوششی برای محافظت در برابر رویدادهای اقتصادی مانند کاهش ارزش پول باشد.
تقاضای سرمایه گذاری در طلا می تواند به تقاضای صندوقهای قابل معامله در بورس بینجامد زیرا در این بازار فلز را نگه میدارند و سهامی را منتشر میکنند تا سرمایهگذاران بتوانند به شکل راحت¬تری خرید و فروش کنند.
شیفتگی طلا
از دیگر دلایل افزایش نرخ طلا علاقه و یا حتی می¬توان گفت شیفتگی به داشتن طلا بوده است. این میل با وجود کمیاب بودن طلا و دسترسی دشوار به آن هیچ گاه در فرد کم نمی شود و همواره زیبایی و تسخیرکنندگی اش را در انسان حفظ می کند. امروزه کاربردهای گسترده این فلز تا آنجایی رسیده است که این اطمینان جمعی حاصل شده است که نمیتوانیم به راحتی از طلا دست بکشیم. لذا در میان غالب مردم جهان این تصور پیش آمده است که طلای بیشتر یعنی امنیت بیشتر. از این رو میل به ذخیره طلا میلی پایان ناپدیر است. این میل پایان ناپذیر به نوبه خود باعث می شود که با وجود افزایش نرخ طلا همچنان از تقاضای آن کم نشود.
***
در مجموع غالب صاحب نظران بر این عقیده هستند که طی 50 سال گذشته دو روند اساسی واضح در رابطه با قیمت طلا ظاهر شده است. اول اینکه طلا همیشه از نظر عدم قطعیت ارزش پیدا کرده است. دوم اینکه قیمت طلا همیشه با قدرت اقتصاد آمریکا رابطه معکوس داشته است. آنها به غیر از این دو مورد، دیگر عوامل را فنی در نظر گرفته¬اند.
یک نظر برای این مقاله بنویسید
ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد. فیلدهای اجباری با * نشان گذاری شدهاند.